مدتهاست که دچار افسردگی شدم . دقیق نمیدونم چی خوشحالم میکنه /خسته ام از بی هدفی ، از احساس پیری و روزمرگی ///احساس میکنم تموم آرزوهام بر باد رفتن /آرزوئی دیگه ندارم  

چون نهالی سست می لرزید
روحم از سرمای تنهایی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی

دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ، ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ، از عشق هم خسته 

                                          "فروغ فرخزاد"

نظرات 5 + ارسال نظر
دختری با دامن حریر دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.patty.blogsky.com

گر کبریت فروش شوم ،
کتاب هم خواهم فروخت
به پای قصه ها سوختن ،
چه گرما که نمی دهد !!!
..................
منم دچار بی هدفی هستم!!
بهم سر بزن
خوشحال میشم

هیس دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com

منم همین احساسو دارم

احسان دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.bezangaah.blogfa.com/

نمی‌شود انگار شاد بود و خنده را باور کرد.

کاوه................ چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ق.ظ

افسردگی بیماری قرن حاضر هست.......
افسرده نباشی جای تعجب داره دختر...
درک میکنم که ارزونداشتن چه حس و حالی دارد.
متاسفم........... ت.نستی کمی حرکات فیزیکی کن روح مجبوره خودشو وفق بده.......به امتحانش می ارزه

کاوه................ شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ب.ظ http://www.kavef4.blogsky.com

سلام....اومدم ببینم مطلب جدید دارید که دیدم ....
تادوباره......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد