کابوس

کابوسهای شبانه دست از سرم برنمیدارن /بازم دیشب خواب تکراری گم شدن در کوچه پسکوچه های شهرم را میدیدم /بازم نگرانی از گم شدن /بازم نگران از اینکه به بن بست بخورم و کورسوی امید که مثل بقیه خوابهام حتما راه خروج از اون کوچه ها را پیدا میکنم // 

نمیدونم تا کی دست از سر بچگی هام برنمیدارم پیر شدم و هنوز تو همون پسکوچه ها موندم //

نظرات 2 + ارسال نظر
کاوه................ پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.kavef4.blogsky.com

سلام........
حس میکنم نیاز به توصیه ندارید شاید نیاز به همراهی و یه گوش بزرگ کاری تر باشه......
دختر خوب کابوس جزیی از زندگی ماشده...بی کابوس مگه میتوان بیدار شد.....
میخوای امتحان کن...... بالا پایین پریدن تا مرز خستگی جسمی و بعد خواب.......... یه بار می ارزه امتحان کنید.

کاوه................ جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.kavef4.blogsky.com

سلام....برای نسل سوخته درمانی نمونده.....
اوج جوانی ام اتشم زدند. بی بال و پرشدم....
کابوس جزیی از خوابم شده دختر خوب....
مدیتیشن میکنی؟ تاحالا انجام دادی؟ کمک میکنه... خوبه
دنیای واقعی رو بگذار و بیا به دنیاد خیال.... همون دنیای سوم.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد